دیدگاهها

پیرامون:مدیریت،بازاریابی،مهندسی فروش ،مقالات ومطالعات

دیدگاهها

پیرامون:مدیریت،بازاریابی،مهندسی فروش ،مقالات ومطالعات

✅ فروشندگانِ ماهر چه مى کنند؟

✅ فروشندگانِ ماهر چه مى کنند؟


رمز فروشنده ماهر این است که کار را پیچیده نمیکند.فرآیند خرید را برای مشتری آسان و راحت میکند. با مشتری رفتاری ساده و روراست و بی شیله و پیله دارد! به مشتری که شاید در ذهنش سؤالاتی دارد و سردرگم شده، راه حل هایی ارائه میدهد و گره های ذهنی او را از هم باز میکند. با مشتری روابطی بلندمدت بر اساس حس صمیمیت و اعتماد و درک متقابل برقرار میکند. به مشتری این احساس را القاء و او را متقاعد میکند که دارد محصول سالم را صادقانه و با حفظ منافع مشتری به او می فروشد. در گفتگو با مشتری، بجای نشستن بر جایگاه یک فروشنده، نقش یک مشاور و راهنما را به عهده می گیرد و دلسوزانه اما حرفه ای، به خریدار در تصمیم گیری و خرید محصول مطابق با نیازهایش کمک میکند.


⭕️ از کتاب مدیر یک دقیقه ای

⭕️ از کتاب  مدیر یک دقیقه ای


کنث بلانچارد و اسپنسر جانسون در کتاب معروف و تاثیرگذار «مدیر یک دقیقه ای» می نویسند:


 مدیریت یک دقیقه ای از سه محور اصلی و اساسی تشکیل شده است:


 تنظیم اهداف یک دقیقه ای ، 


تشویقهای یک دقیقه ای 


و سرزنش های یک دقیقه ای.

 


پیام اصلی و بنیادین این تئوری هم چیزی نیست جز اینکه «آنهایی که از خود احساس رضایت دارند به نتایج خوبی دست می یابند.» این در حالی است که خیلی از افراد در مواجه با این مبحث پیام آن را چنین توصیف می کنند: «آنهایی که به نتایج خوبی دست می یابند از خود احساس رضایت می کنند.» اختلاف ساده و جالبی بین این دو برداشت وجود دارد که شایسته مقاله مفصلی در آینده است.

... از جمله نکات سرزنش یک دقیقه ای این است که سرزنش را با یک جمله تشویقی به پایان برسانیم. قابل ذکر است که مدیر یک دقیقه ای فقط زمانی مجاز به استفاده از سرزنش یک دقیقه ای است که اطمینان دارد فرد قادر است که کار را بهتر انجام دهد. از آن مهمتر اینکه وقتی کارمند مورد سرزنش قرار گرفت و مدیر از وی جدا شد، کارمند بجای اینکه به رفتار خود فکر کند به بدی و کاستی کاری که کرده بیندیشد. بهتر است سرزنش با یک کلام تمجیدی و تشویقی پایان یابد تا طرف مقابل به رفتار خود فکر کند نه به رفتار مدیر.

8 عاملی که موفقیت استارتاپ شما را با شکست تهدید می کند

8 عاملی که موفقیت استارتاپ شما را با شکست تهدید می کند



منبع : Forbes

نویسنده : مارتین زوئیلینگ

ترجمه و انتشار در فضای مجازی : محمد امین بامیان


1- نوآوری بدون تجاری سازی ایده، کسب و کار نیست.

ممکن است ایده یا فناوری شما، شگفت انگیز و فرصتی بزرگ باشد ولی این به تنهایی موفقیت کسب و کار شما را تضمین نمی کند. شما هنوز نیازمند راهکاری جهت عرضه محصول، افرادی که بتوانند در کنار هم بصورت یک تیم کار کنند و مشتریانی هستید که حاضر به خرید محصول یا خدمات شما باشند. اطمینان حاصل کنید آنچه ارائه می کنید همان چیزی است که مشتری میخواهد نه آنچه شما توانایی عرضه اش را دارید.


2- عدم تامین منابع مالی (کافی) نتایجی بد بهمراه دارد.

حقوق و دستمزد فروشندگان و سایر کارکنان تان را به موقع پرداخت کنید چرا که در غیر اینصورت ممکن است کارشکنی بسرعت جایگزین وفاداری آنها به شما شود. تصمیمات حیاتی آنها در مواقع بحران میتواند برخلاف استراتژی کسب و کار شما بوده و موجب شکافی عمیق در فرآیند کار شود. تامین کردن پرسنل و پاسخ مناسب به درخواست های بجای آنها بسیار پر اهمیت تر از توسعه کسب و کار است.


3- یک شرکت نمی تواند بطور همزمان چندین خط مشی را دنبال نماید.

"خط مشی" در یک بیان ساده راه و روشی است که کلیه فعالیت ها حول محور آن انجام می پذیرد و همواره باعث پیشبرد استراتژی شما می شود. تعیین خط مشی در برخی شرکت ها برمبنای فناوری و در برخی دیگر بر مبنای مشتریان صورت می پذیرد. این بنیانگذار کسب و کار است که گفتار و عملکرد خط و مشی را تبیین میکند.


4- رهبران استارتاپ بایستی خود نمایانگر اعتماد و شفافیت باشند.

کارآفرینان موفق عرصه فعالیت کسب و کارشان را به گونه ای فراهم می آورند که بوجود آورنده تعهد و وفاداری است. آنها بر عملکرد افراد تمرکز دارند نه بر شخصیت شان. منظورشان همان چیزی است که بر زبان می آورند و آنچه بیان میکنند همان نیت آنهاست و همواره این را ثابت می کنند.


5- ناسازگاری بین اعضای تیم که به بروز اختلافات بیانجامد از سرعت پیشرفت شما می کاهد.

بهترین استارتاپ ها از مباحثات سالم بین مدیران و سایر اعضای تیم اجتناب نمی کنند. با این روش است که افراد باهوش با نگرشی نوآورانه تغییراتی اساسی ایجاد می کنند، اما جر و بحث های جنجالی تنها باعث بروز اختلاف و ایجاد اصطکاک بین افراد می شود و از یک تیم خوب، تیمی ناکارآمد می سازد.


6- تعصب بیجا بر روی راهکارهای اشتباه، نجات بخش نیست.

چنانچه راهکار شما در حل مساله موثر نیست و یا مشکلات جدی در بازار کارتان وجود دارد، در اینصورت هر چقدر هم که مصمم و خبره باشید با راه حل غلط کار به جایی نمی برید بالاخص در سولوشن های با فناوری "های تک" سماجت در ادامه کار برابرست با شکست . در اینگونه مواقع مدیران نیاز دارند تا با واقع بینی و درک اینکه چه زمانی لازم به عقب نشینی است از ادامه دادن مسیر اشتباه اجتناب نموده و با یک ریکاوری خوب تغییر مسیر دهند.


7- رسیدن به موفقیت در زمان کوتاه استراتژی با دوامی برای یک استارتاپ نیست.

آن دسته از کارآفرینانی که کسب ثروت اولویت اصلی آنهاست معمولا دیری نمی پاید که نا امید شده و خیلی زود دست از تلاش می کشند و یا انگیزه شان سست می گردد. ست گودین کارآفرین و نویسنده در حوزه کارآفرینی(با خوشبینی) می گوید: برای رسیدن به موفقیت یک استارتاپ معمولا 6 سال زمان لازم است. اطمینان حاصل کنید از فرآیند کارتان به همان اندازه لذت می برید که از رسیدن به هدف تان


8- بی برنامگی در کسب و کار، عین برنامه ریزی برای شکست است.

اگر نمی دانید به کجا می روید احتمالا به جای دیگری غیر از آنچه می خواهید می رسید. چنانچه طرح و برنامه مشخصی نداشته باشید هر کسی مسیر خود را دنبال می کند، کار تیمی و بهره وری که جهت ادامه حیات کسب و کارتان نیاز دارید از بین می رود. هیچ استارتاپی آنقدر ساده نیست که هر کسی بداند چه در سر شما میگذرد.

گزیده ای از کتاب هنر جنگاوری

گزیده ای از کتاب هنر جنگاوری:

نویسنده: سان تزو یا سان جو 

یکی از فرمانده هان چین باستان است که در سه هزار سال پیش زندگی می کرده و قطعاً نمی دانسته هزاران سال بعد دستنوشته هایش به عنوان یکی از کتاب های مرجع در ادبیات مدیریت، کارایی خواهد داشت.

پشت جلد کتاب نوشته است: یکصد پیروزی در یکصد جنگ، اوج کاردانی یک فرمانده نیست! منتهای هنرمندی یک فرمانده، واداشتن دشمن به اطاعت، بدون جنگ است.

فرازها و نکات انتخابی از کتاب:

افروختن جنگ، بسیار ساده تراز خلق صلح است. جنگ برپایه (برد - باخت) استوار است و صلح بر پایه (برد- برد).


بالاترین درجه در هنر جنگاوری، غلبه بدون جنگ بر دشمن است.


رهبر باید تفکر مردم را در محدوده و امتداد تفکر خود قرار دهد.


دشمن را در گوشه ای بدون راه خروج محاصره نکنید زیرا وقتی حس کند راه دیگری جز مردن ندارد، تا سرحد مرگ و با تمام قوا خواهد جنگید.  


بعد از چندی، شهریار خشمگین ممکن است شاد شود و فرمانده ناراضی، راضی گردد. ولی سرزمینی که از دست رفت، دیگر به دست نمی آید و مرده به زندگی باز نخواهد گشت.                        

         

 پیروزی نتیجه محاسبات متعدد و شکست نتیجه محاسبات اندک است.


کسانی که اسلحه هایشان را به سرعت کنار نگذارند، خود شکار اسلحه ها خواهند شد.


همیشه توجه کن که هدف از جنگ پیروزیست، نه یک رشته عملیات طولانی.


پراهمیت ترین بخش یک جنگ، حمله به استراتِژی دشمن است و برترین استراتِژی در جنگ، حمله به برنامه های دشمن.


کسی که برای پیروزی فقط به زور شمشیرتکیه کند فرمانده لایقی نیست.


پیروزی بدون صبر و شکیبایی میّسر نمی شود.


اگر خود و دشمن را به خوبی بشناسی، حتی در یکصد جنگ هم به مخاطره نخواهی افتاد.


آنچه در دست من است می توانم انجام دهم، امّا آنچه در گرو عملکرد دشمن باشد، نا معلوم است.


آن کسی که فنون پیروزی را می داند لزوما پیروز میدانها نیست.


فرمانده مجّرب به جای اینکه پیروزی را از افرادش طلب کند، آنرا در دل موقعیتها و فرصتها می جوید.