دیدگاهها

پیرامون:مدیریت،بازاریابی،مهندسی فروش ،مقالات ومطالعات

دیدگاهها

پیرامون:مدیریت،بازاریابی،مهندسی فروش ،مقالات ومطالعات

بازاریابی یا مارکتینگ واقعاً به چه معناست؟

نکات مدیریتی:

 بازاریابی یا مارکتینگ واقعاً به چه معناست؟


بسیاری اشتباهاً واژه بازاریابی (Marketing) را فروش و تبلیغات پیشبردی معنی می‌کنند. جای تعجب نیست که هرروزه با آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیونی، روزنامه، تبلیغات تلفنی و مراجعه فروشندگان مورد هجوم قرار می‌گیریم. همواره کسی درصدد فروش چیزی به ماست و به نظر می‌رسد ما را از مرگ، مالیات و فروشندگی گریزی نیست!چنین است که وقتی دانشجویان درمی‌یابند فروش فقط جزء کوچکی از مجموعه عظیم بازاریابی است، بسیار حیرت‌زده می‌شوند. فروش فقط یکی از چندین وظایف بازاریابی به شمار می‌رود.


تأکید می‌کنیم! فروش فقط قسمت کوچکی از فرایند بازاریابی ما را شامل خواهد شد، در فرایند بازاریابی اصولی، فروش از درجه اهمیت پایینی نیز برخوردار می‌باشد و کافی است حداقل انتظارات تیم بازاریابی را برآورده نماید، به عبارتی فرآیند را از مسیر مشخص‌شده منحرف نکند. البته نمی‌توان تأثیر فروشندگان و بازاریابان کارآزموده را نادیده گرفت ولی وقتی از دید کلان به موضوع می‌نگریم این درصد ناچیز جلوه خواهد نمود. اگر و فقط اگر بازاریاب در تشخیص نیازهای مشتری، تولید کالای مطلوب، قیمت‌گذاری، توزیع و تبلیغات پیشبردی توفیق حاصل نماید، آن زمان محصول به‌راحتی به فروش خواهد رسید.

هنگامی‌که شرکت فورد، خودرو تاروس خود را معرفی کرد با سیلی از تقاضا روبرو شد. این شرکت اقدام به تولید کالای به‌اصطلاح درست کرده بود، یعنی کالایی که مزایای جدیدی برای مشتریانش به همراه داشت و نه کالایی که صرفاً بگوید من هم هستم!


«دراکر معتقد است هدف بازاریابی زائد کردن فروش است. هدف شناختن و درک مشتری به نحوی است که کالا یا خدمت ارائه‌شده دقیقاً مناسب باشد و خود، خود را بفروش برساند.»

این بدان معنی نیست که فروش و تبلیغات پیشبردی فاقد اهمیت‌اند، بلکه بدین معنی است که این دو فقط بخشی از ترکیب بزرگ‌تر بازاریابی‌اند. ترکیبی که خود شامل مجموعه‌ای از ابزارهای بازاریابی است که برای تأثیر بر محیط بازار باهم تلفیق می‌شوند.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.