دیدگاهها

پیرامون:مدیریت،بازاریابی،مهندسی فروش ،مقالات ومطالعات

دیدگاهها

پیرامون:مدیریت،بازاریابی،مهندسی فروش ،مقالات ومطالعات

هشت روش کلیدی برای داشتن یک استراتژی بازاریابی قوی

هشت روش کلیدی برای داشتن یک استراتژی بازاریابی قوی 


آیا کسب وکار شما یک استراتژی بازاریابی قوی دارد؟

فرقی نمی کند که شما جزء یکی از 500 شرکت برتر فورچون باشید یا یک کسب وکار شخصی دارید، در هر صورت لازم است که یک استراتژی بازاریابی داشته باشید و آنرا بطور مداوم اجرا نمایید.با اینحال، شما مجبور نیستید که به اندازه شرکتهای بزرگ هزینه کنید و یا فرد خیلی خلاقی باشید.

برای داشتن یک چارچوب و ساختار محکمی برای فعالیتهای ترفیعی و تبلیغاتی خود، راهکار این است که یک استراتژی بازاریابی تعیین و اجرا نمایید.

بکارگیری فعالیتهای ترویجی از قبیل تبلیغات، ایمیل مستقیم یا حتی شبکه و فروش های شخصی، بدون داشتن یک استراتژی بازاریابی همانند خرید پرده برای یک خانه ای است که شما قبل ازداشتن طرح معماری درحال ساخت آن هستید.چگونه شما می دانید که چه پرده ای بخریدیا اندازه ان چه اندازه باید باشد؟

شما میتوانید یک اصول بازاریابی قوی را توسعه ببخشید بوسیله :


✅1-تعریف کالا یا خدمت خود: بسته بندی کالا یا خدمت شما چگونه است؟مشتریان شما واقعا انرا چگونه خریداری می کنند؟ ممکن است ظاهراشما در حال فروش ابزارهای نرم افزار تحت وب باشیداما در واقع در مشتریان شما، حال خرید بهره وری بیشترتر، کارایی بهبود یافته و صرفه جویی در هزینه، هستند. و اگر شما چندین کالا یا خدمتی راارائه می دهید، کدامیک بیشتر مستعد و نیازمند تبلیغ است؟

✅2-مشخص کردن بازارهدف خود: هر کسی می تواند مشتری بالقوه محصول شما باشد.اما، شما شاید نه وقت گکافی داشته باشید ونه پول کافی که همه آنها بازارشما را تشکیل دهند.مشتری ایده آل شما کیست؟چه کسی این احساس را برای شما ایجاد می کند که بایستی وقت و پول خود را برای تبلیغ محصول خود برای انان صرف کنید؟ممکن است شما مشتریان خود را بر اساس ویژگیهایی هایی همچون درآمد، سن، مناطق جغرافیایی، تعداد کارکنان،صنعت و... تعریف کنید. برای مثال یک پزشک متخصص زیبایی ممکن است بازارهدف خود را زنان با درآمد خانوار بیشتر از 75000 دلارکه درمناطق بالای شهر زندگی می کننددرنظربگیرد

✅3-شناخت رقبای خود: اگر حتی ظاهراهیچ رقیب مستقیمی برای خدمت خود ندارید، همیشه به نوعی یک رقابت وجود دارد.یک چیزی در کنار محصول شما برای رقابت بر سر پول مشتری بالقوه شما وجود دارد. آن چیست و چرا مشتری بالقوه شما بایستی پولش را برای شما هزینه کند؟مزیت رقابتی شما چیست یا وجه تمایز فروش شما درچیست؟

✅4-پیدا کردن یک روزنه: آیا در حال حاضر یک روزنه ای در بازار وجود دارد که تا کنون به آن توجهی نکر ده اید و یا بخوبی به آن توجه نکر ده اید؟ یک استراتژی رسوخ، هدفی است که همیشه شما تلاشهای بازاریابی خود رادر آن متمرکز میکنیدو دامنه بازار شما را مشخص می کند، حتی اگرکسب وکارشما خیلی کوچک باشد.

✅5-گسترش آگاهی:برای یک مشتری بالقوه خیلی سخت است که محصول یا خدمت شما را بخرند اگر نداند یا بخاطر نداشته باشد که این محصول یا خدمت دردسترس شما می باشد یا خیر(موجود است یا خیر)؟ عموما 5 الی 15 مرتبه محصول شما بایستی در معرض مشتری بالقوه قرار گیرد قبل ازاینکه مشتری در زمان نیاز به محصول شما فکر کند. نیاز ها اغلب غیر منتظره ایجاد می شوند.اگرشما می خواهید که در زمان نیازمشتری به محصول، محصول شما را بیاد بیاورد بایستی محصول شما دائما درمعرض دید مشتری باشد.

✅6- اعتبارسازی: نه تنها مشتریان بالقوه بایستی از محصول و خدمت شما آگاه باشند، حتی بایستی محصول یا خدمت شما از یک اعتبار و موقعیت مثبتی در نزد آنان برخوردار باشد. مشتریا ن شما بایستی اعتماد داشته باشند که آنچه شما سفارش می دهند دقیقا مطابق گفته شما خواهد بود و دقیقا همان را دریافت خواهند نمود.اغلب، بخصوص درخرید های بزرگ و با ریسک بالا، نیاز است که شما به نحوی به آنان فرصت استفاده از نمونه، لمس کردن و تست کردن محصول را بدهید.

✅7-استوارو پایدارباشید: در راه خود و در کاری که انجام می دهید استوارو ثابت قدم باشید.استوار بودن خیلی مهم تر ازاین است که بهترین محصول را داشته باشید.در اینجا این بخشی از زنجیره موفقیت شماست.

✅8-حفظ تمرکز: تمرکز اجازه استفاده موثر تر و بهینه تر از منابع کمیاب زمان و پول را می دهد.

 اگر شما بودجه تبلیغاتی خود را برای تبلیغ یک محصول تک که بصورت متمرکز در یک بازار هدف عرضه شده است، بکار گیرید، درآمد بیشتری بدست خواهید آورد در مقایسه با زمانی که شما همان محصول را در همان بازار هدف و دریک دوره زمانی مشخصی تبلیغ کنید.

قبل از اینکه شما بخواهید ازتبلیغات گسترده ای از طریق بروشور، چاپ آگهی، اجرای کمپین ایمیل های مستقیم، پیوستن به یک سازمان برای شبکه سازی یا حتی یک تلفن سرد استفاده کنید، کار را با ترسیم نقشه یک مسیر موفقیت از طریق تعیین یک استراتژی بازار یابی سازگارومتمرکز   آغاز کنید.

خواب حرفه ای

خواب حرفه ای


میگویند وقتی انسان در حال غرق شدن است بخواب می رود ، یعنی حس می کند که در حال شناست ، اما خواب است و دارد غرق می شود!


همین مورد را در هنگام رانندگی هم صادق است ، می گویند آنهایی که در حال رانندگی خواب هستند فکر می کنند بیدارند و دارند با دقت رانندگی می کنند ، اما خواب هستند و خواب بیداری می بینند!


از وقتی این مطالب را شنیده ام در رانندگی ام بیشتر دقت می کنم و به محض اینکه کمی خواب به سراغم می آید ماشین را پارک می کنم و اصلا ریسک نمی کنم.


الآن که دقت می کنم می بینم این حس در برخی موارد دیگر هم صادق است که موضوع این یادداشت است:


یکی از آفت هایی که هر حرفه را تهدید می کند خواب حرفه ای است ، خواب حرفه ای عبارت است از حسی که به هر یک از ما دست می دهد و فکر می کنیم که کارمان را به بهترین نحو انجام می دهیم در حالیکه بر اثر روزمره گی به خواب فرو رفته ایم و روز به روز احتمال غرق شدن یا واژگون شدن را بالا می بریم.


راننده ی سرویس بچه های دبستان که روز های اول با وسواس کودکان را سوار می کرد و با دقت رانندگی می کرد ، کم کم بچه ها را به عنوان کالا های روزمره می بیند و بی توجه به اینکه اینها هنوز هم چشم و چراغ والدینشان هستند در هیاهوی شهر می راند.


معلمی که در ایام نخست خود را در جایگاه تعلیم و تعلم می دید و شغل خود را با شغل انبیاء مقایسه می کرد ، اندک اندک دانش آموزان را نمی بیند و فقط به حقوق و اقساطش می اندیشد و گذران روزهای عمر


پزشک سوگند خورده و پر انرژی سالهای اولین به تدریج با بیماری و درد بیماران خو می گیرد و یادش می رود که گر چه او همان پزشک دیروزی است اما این بیمار بیمار امروزی است و این بیمار نمی داند که تو برای بیماران قبل چقدر جانفشانی کردی ، او فقط از تو التیام می خواهد برای خودش ، بدون توجه به دیروز و فردا


هنرمند طراح که اولین سفارشاتش را با خلاقیت و هنرآفرینی زیاد انجام می داد ، آرام آرام همه ی مراجعین را به یک چشم می بیند و کارهایش بدون نو آوری ارائه می گردد


مدیر لایق کارخانه که تمامی همت خود را برای ایجاد کار بکار بسته است ، کم کم می اندیشد که رسالت خود را به پایان رسانده ، دیگر کارگران خود را نمی بیند ، گویی فراموش کرده که حیات کارخانه اش به تلاش این کارگران وابسته است



 ای کاش در هر کاری قطعه اول اصول و چارچوب حرفه ای و اخلاقی آن کار را توی جیبمان نگه می داشتیم.

حواسمان باشد که به خواب حرفه ای نرویم.

عوامل موفقیت فروش

 

عوامل موفقیت فروش


عوامل زیادی وجود دارد تا شما بتوانید در فروش محصولاتتان موفق باشید.


۱- تبلیغات و بازاریابی را در راس کارهایتان قرار دهید.


۲- در برخورد با مشتری بالقوه حرفه ای رفتار کنید. وجود کاتالوگ و دفترچه تبلیغاتی، پیش فاکتور و پیش قرارداد و … در این امر بسیار موثر است.


۳- ارتباط خود را با کسانی که ممکن بود از شما خرید کنند به کمک ایمیل و پیامک حفظ کنید.


۴- در فروش محصولات خود هیجان ایجاد کنید. 


۵- مزیت های رقابتی خود را برای مشتریان تان افزایش دهید.


۶- تعداد نیروهای بخش فروشتان را افزایش دهید و از بخش های غیرضروری و زائد کم کنید.


۷- به نیروهای فروش آموزش دهید.

۸- خود را به جای مشتری هایتان بگذارید و نیازشان را پاسخ دهید.


۹- بر روی روش های فروش و نیز استراتژی های موجود آن زیاد فکر کنید.


۱۰- مشاوره گرفتن از "مدیران موفق در کسب و کار ایران" را فراموش نکنید!!


نقش علم بازاریابی در سلامت اجتماعی

نقش علم بازاریابی در سلامت اجتماعی      

 در دیدگاه کلان، طبعاً علم بازاریابی در جوامعی می تواند به شکوفایی برسد که بازار به صورت فعال و شفاف به تولید، اشتغال زایی و مصرف بپردازد. به طور کلی، رویکردهای بازاریابی در هر کشوری به سطوح تمدن مادی کشورها، فرهنگ آن و پذیرش فناوری جدید توسط گروه مصرف کننده بستگی دارد.  بازاری که در آن بازارهای خدماتی، تولیدی، سرمایه ای و مالی در تعاملی مولد بوده و یکدیگر را در سیری مثبت تقویت کنند، خود به مثابه موتور توسعه عمل می کند. در محیط تورم زا که تقاضا همواره بر عرضه پیشی دارد و همچنین در محیطی که از لحاظ سلامت اجتماعی در تلاطم جدی قرار دارد، مشتری توان خرید کالاهای اساسی را به سختی خواهد داشت، چه رسد به اینکه بتواند به کیفیت زندگی خود در بعد مصرف بپردازد.

در کنار این امر و طبق مطالعات انجام شده، در اغلب کشورهای در حال توسعه رویکرد به برنامه ریزی توسعه صرفاً از دیدگاه اقتصادی و توسط اقتصاددانان انجام می شود. در این میان و با قبول این پیش فرض که بنگاه و بازار عوامل اصلی تولید ثروت و جریان آن هستند، نگرش صرف اقتصادی (در عوض نگرش مدیریتی و بنگاه مدار به مسئله توسعه و برنامه ریزی آن) موجب بروز کاستیهای اساسی در روند توسعه ملی می شود. در یک کلام، به نظر می رسد تا زمانی که نگرش مدیریتی و بنگاه محور در برنامه های توسعه ای ملحوظ نشود، فرایند توسعه و تولید ثروت (بنابر شواهد تاریخی) دچار اختلال شده و فقر و در نتیجه نابسامانیهای اجتماعی دامنگیر نسلهای آینده خواهند شد.

از جانب دیگر نگرش بنگاه محور خود منوط به بهره گیری از تفکر استراتژیک، علمی و برنامه ریز مبتنی بر کار است که بحث جداگانه ای را می طلبد. 

● نتیجه گیری

به نظر می رسد که مدیران بازاریابی نقشی دوچندان در ساماندهی نظام بازاریابی سازمانی خود به منظور کاهش هزینه و ایجاد سازماندهی توانمند به منظور رقابتی کردن محصول خود پیدا می کنند. در جایی که هدف صرفه جویی در هزینه و تولید برحسب نیاز واقعی جامعه و مشتری باشد، «بازارشناسی وبازارشنوی به ابزارهایی بسیار کلیدی مبدل می گردند.

علم بازاریابی می طلبد که همواره تجزیه و تحلیل صحیحی از اوضاع اقتصادی و اجتماعی چه در سطح خرد یا کلان صورت گیرد و به همین علت، در صورت توسعه و اجرای مناسب می تواند به جریان اطلاعات و حساسیت فزاینده بنگاه نسبت به نیازهای خریداران منجر شده تا در بلندمدت آنها را به «مشتری» تبدیل کرده و از این طریق سود نهایی برای شرکت حاصل شود تا هدف «ثروت زایی» نیز تامین گردد.

بدین ترتیب علی رغم کم توجهی نسبت به علم بازاریابی در جوامع در حال گذر و متلاطم، به نظر می رسد که در اینچنین محیطهایی علم بازار و بازاریابی چنانچه اصولمند، هدفمند، مسئولانه و واقع گرایانه در سطوح خرد و کلان به اجرا درآید، چرخهای تولید به گونه ای موثر به سمت سلامت اجتماعی به حرکت درآید.

abdiha.blogsky.com

واگذاری کارها، مهم ترین مهارت یک مدیر

 واگذاری کارها، مهم ترین مهارت یک مدیر


واگذاری کارها یکی از مهارت‌های اساسی مدیران مؤثر است. بدون توانایی واگذاری مؤثر و درست، نمی‌توانید استعداد ذاتی خود به عنوان مدیر را آشکار کنید.

تعریف مدیریت عبارت است از «کسب نتیجه از طریق دیگران». در ذات این تعریف ایده واگذاری مؤثر کارها، وظایف و مسئولیت‌ها به کارمندان نهفته است. توانایی و اشتیاق شما برای واگذاری کارها تعیین‌کننده پیشرفت و موفقیت در کسب‌وکار است.


واگذاری کارها شما را قادر می‌سازد تا توانایی و لیاقت افراد زیردستتان را ارتقا داده و این استعداد انسانی را شکوفا کنید.


امروزه مدیران با ظرفیت کامل خود کار می‌کنند؛ کارهای آن‌ها از زمانی که برای انجامشان در اختیار دارند، بسیار بیشتر است. مدیر برای انجام همه کارهای مهم باید هر کاری که از عهده دیگران ساخته است را به آن‌ها واگذار کند. این حقیقتی محض در زندگی کاری است.


واگذاری کارها قابل یادگیری است


خوشبختانه، واگذاری کارها مهارتی است که می‌تواند بهبود یابد. شما در ابتدا هر مهارتی را با یادگیری روش انجام آن می‌آموزید و سپس مدام تمرینش می‌کنید تا به عادت بدل شود؛ مثل رانندگی.

بسیاری از مدیران هرگز درباره واگذاری کارها آموزش ندیده‌اند، در نتیجه هر بار که رفتار جدیدی را می‌آموزید، در ابتدا احساس ناشی‌گری دارید. با این حال،‌ هر چه بیشتر واگذاری کارها را تمرین کنید، برایتان ساده‌تر می شود.


با افسانه‌‌های مانع از واگذاری مؤثر مبارزه کنید


افسانه 1: زمان کافی برای واگذاری وجود ندارد.

افسانه 2: کارمند به اندازه کافی شایسته نیست.

افسانه 3: اگر می‌خواهید درست انجام شود، باید شخصا انجامش دهید.

افسانه 4: در صورت واگذاری، افراد گمان می‌کنند که در جریان کارها نیستید.

افسانه 5: وقتی در کاری ماهر هستید، باید شخصا انجامش دهید.


قانون «70 درصد» را به ‌کار گیرید. اگر شخص دیگری می‌تواند این کار را تا 70 درصد به خوبی شما انجام دهد، کار را به او واگذار کنید. وقتتان را برای انجام کارهای معدودی آزاد کنید که فقط از عهده شما بر می آید.


شخص مناسب را پیدا کنید


در هر‌حال اگر می خواهید به جای اینکه خودتان کار را انجام دهید، آن را واگذار کنید، بهترین شخصی که می‌توانید کار را به او واگذار کنید، را پیدا کنید.

وقتی کارها را واگذار می‌کنید، مطمئن شوید که آن‌ها را به افراد مناسب سپرده‌اید. واگذاری کاری مهم به شخصی که استعداد و لیاقت انجام آن را از خود نشان نداده است، دستورالعمل بدبختی است.


کار را برون‌سپاری کنید


فرضیه دیگری که مدیران دارند این است که کار هرچه باشد، باید شخصی از درون شرکت انجامش دهد. با این حال، امروزه شرکت‌هایی وجود دارند که در کارهای خاصی تخصص دارند و می‌توانید کل کار را به آن‌ها برون‌سپاری کنید تا سریع‌تر، بهتر و ارزان‌تر از شما انجامش دهند.


همه چیز با برنامه‌ریزی آغاز می‌شود


شاید بزرگ‌ترین نتیجه‌ای که به عنوان مدیر از آن لذت خواهید برد، ناشی از برنامه‌ریزی باشد. همه برنامه‌ریزی‌ها با کاغذ و خودکار و تهیه فهرستی از کارهایی که باید انجام شود، زمان و روش انجامشان آغاز می شود.