آنچه آقایان باید بدانند
کت و شلوار آقایان در جلسات رسمی مانند جلسات اداری، سمینارها، کنفرانسها، میهمانیهای اداری و دیدارهای رسمی باید مشخصات زیر را داشته باشد تا رسمی به حساب بیاید:
۱- هیچ کت تکی به درد هیچ مجلس رسمی نمیخورد. بنابراین در جلسات رسمی با کت تک ظاهر نشوید.
٢- رنگ کت و شلوار رسمی سرمهای و پس از آن مشکی است. برای جلسات رسمی هیچ رنگ دیگری استفاده نمیشود.
٣- در صورتی که تمایل به استفاده از کت و شلوار طرحدار دارید، خطهای آن باید بسیار نازک باشد و خیلی جلب توجه نکند. کت شلوار مشکی با خط درشت سفید یا چهارخانه یک فاجعه محسوب میشود.
٤- فقط در شرایطی برای مجالس رسمی از کت و شلوار غیر سرمهای استفاده کنید که در تمام فروشگاههای شهر هیچ کت و شلوار سرمهای سایز شما وجود نداشته باشد. البته قبل از خرید رنگ دیگر به خودتان یا برادرتان یا پدرتان یا دوستان تان یک سری بزنید. چون به مراتب بهتر از کت و شلوارهای دیگر مثل کرم، قهوهای و سفید است.
٥- زیر کت، پیراهن سفید یا آبی آسمانی بسیار کم رنگ ساده بپوشید و در صورتی که کت و شلوارتان خطدار است، پیراهن را حتما ساده انتخاب کنید و اگر کت و شلوار مشکی پوشیدید، صرفا از رنگ سفید برای پیراهن استفاده شود.
٦- هرگز زیر کت و شلوار خصوصا رسمی از پیراهن آستین کوتاه استفاده نکنید.
٧- پیراهن آستین بلند ترجیحا با دکمه سردست استفاده شود تا شکوه و نظم شما را به رخ دیگران بکشد.
٨- اگر از کراوات استفاده میکنید با لباس رسمی از رنگهای شاد مانند قرمز، بنفش و... استفاده شود. هرچند کراوات کاملا مرتبط با سلیقه شما است، بعضا مقامات و سران کشورها، رنگ کراوات خود را از رنگ غالب پرچم کشور خود اقتباس میکنند.
٩- کمربند شما حتما باید چرمی، مشکی و ساده باشد با سگکی که جلب توجه نکند.
١٠- شلوار شما باید فاقد هرگونه پیلی و چین باشد.
١١- در جلسات رسمی جوراب کلا یک رنگ دارد آن هم مشکی. بقیه رنگها اصلا جوراب نیست. وقت خودتان را تلف نکنید.
١٢- کفش هم باید مشکی و بنددار ساده باشد، ترجیحا نوکتیز. از پوشیدن کفشهای دارای لژ بزرگ پرهیز کنید. کفش مردانه رسمی دارای ۳سانتی متر پاشنه است.
١٣- از کتهای ۳دکمه هرگز در جلسات رسمی استفاده نکنید. در جلسات رسمی از کتهای ۲دکمه و تک دکمه استفاده شود با اولویت دو دکمه.
١٤- چاک پشت کت میتواند دوچاک یا تک چاک باشد، ولی کتهای دوچاک خوش فرمتر و بهروزتر هستند.
١٥- در هنگام نشستن، هر دو دکمه کت باز باشد.
١٦- در هنگام ایستادن یا راه رفتن، صرفا دکمه بالایی کت (در کتهای دو دکمه) یا دکمه کت تک بسته باشد و دکمه پایین کتهای دو دکمه باز باشد.
١٧- جیبهای کت صرفا جهت تزئین است. در جیبهای کنار هیچ چیزی نگذارید. بعضا در هنگام خرید درب این جیبها دوخته شده است اصلا بازشان نکنید.
١٨- در جیبهای بغل کت چیزی نگذارید که در هنگام بستن دکمه کت برجستگی آن نمایان باشد.
١٩- همیشه در جلسات رسمی کارت ویزیت و رواننویس یا خودنویس همراه داشته باشید.
٢٠- با خودکار معمولی در جلسات رسمی چیزی را امضا یا یادداشت نکنید.
٢١- کاربرد ساعت دیگر صرفا نشان دادن زمان نیست. ساعت شما قدرت شما را نشان میدهد و جایگاه اجتماعی شما را. پس همواره ساعت خوب و رواننویس یا خودنویس مارکدار به همراه داشته باشید.
٢٢- هرگز تحت هیچ شرایطی استفاده از ادکلن را فراموش نکنید، چراکه به آن شناخته می شوید.
همیشه خوش تیپ باشید...
پنج سبک مدیریتی ضد توسعه در ایران
عصر ایران - بنا به اعلام رسمی در حال حاضر بیش از 440 هزار نفر به عنوان مدیر در دستگاههای اجرایی کشور اشتغال به کار دارند. این در حالی است که تعداد کارمندان کشور ژاپن با جمعیت 127 میلیونی جمعاً 300 هزار نفر است و ما در ایران با 75 میلیون جمعیت 1.5 برابر کلکارمندان ژاپن، فقط مدیر داریم!
طبق آخرین آمارها، در حال حاضر در کشور حدود 3600 سازمان و دستگاه اجرایی، نزدیک به 4 میلیون کارمند حقوق بگیر و 4.5 میلیون نفر بازنشسته مستمری بگیر داریم.
در دومین بخش از یادداشت"درنگی بر موانع توسعه یافتگی ایران"، به پنج شیوه مدیریتی ضد توسعه در کشور می پردازم که باعث توقف و ایستایی در روند توسعه یافتگی کشور هستند.
با پوزش از مدیران متخصص، دلسوز و عاشق میهن، با وجدان، متعهد و لایق، خوانندگان گرامی را با سبک های مدیریتی زیان بار و خسارت آور آشنا می کنم.
مدیران و شیوه های مدیریتی که وجودشان در مسند امور مساوی است با عقب ماندگی، هدررفت منابع و تأخیر در روند توسعه کشور:
۱- مدیران معامله گر و بی هویت
مدیرانی هستند که از سبک پوشش تا طرز سخن گفتن خود را با گفتمان دولت ها تنظیم می کنند و دوری و نزدیکی به گروه ها و افراد ذی نفوذ سیاسی را با شامه قوی خود می سنجند که چه زمانی راهنمای چپ و چه زمانی راهنمای راست را بفشارند.
این تیپ مدیران از همه بیشتر تحول کشور را قفل می کنند. اخلاق، جوانمردی و پایبندی به قیود انسانی هرگز در قاموس این مدیران جایگاهی ندارد. این ها را باید دلالان سیاسی و اقتصادی نامید. برای ایشان هرگز مهم نیست چه کسی در رأس کار باشد. مهم تارهای در هم تنیده ای هست که روی آن می غلطند و از منابع و مزایای دولتی و بیت المال ارتزاق می کنند. وقتی پای اصلاح طلبی در میان باشد، ژست اصلاح طلبی می گیرند و وقتی اصولگرایی روی بورس باشد، گوی سبقت را از اصولگرایان می ربایند.
پیش چشم این جماعت معامله گر، دغدغه های اخلاقی، ملی و میهنی، پیشرفت کشور، جوانمردی و وطن پرستی خندهدار ترین واژگان است. تنها دو چیز در نظر این مدیران مقدس است: ما باشیم و منافع ما برقرار باشد!
۲- مدیران پاره وقت و از راه دور
این دسته از مدیران اگر چه به اسم مدیر تام و تمام یک سازمان یا اداره هستند اما واقعیت چیز دیگری است. دو روز تدریس در دانشگاه، یک روز مشاور یک شرکت، دو روز سفر کاری! اینان سازمان خود را از راه دور اداره می کنند. این مدیران سعی می کنند سازمان را با ساعات حضور خود تنظیم کنند. گاهی از خود می پرسم در حکم کارگزینی این مدیران مگر فوق العاده مدیریت و سایر مزایا بابت «یک ماه کار تمام وقت» پرداخت نمی شود پس چگونه می پذیرند که نیمی از هفته را در محل خدمت نباشند و از این مزایا برخودار شوند؟
۳- مدیران قبیله ای و عشیره ای
این بلیه همیشگی سازمان های دولتی و اجرایی در کشور ماست. مدیری فقط همشهری های خود را به کار می گمارد و امور عشیره خود را رتق و فتق می کند. این دسته مدیران هیچ گونه درکی از نگاه ملی به مسائل ندارند. ایران و آینده کشور را در روستا و زادگاه خود می بینند. وقتی با یک ارباب رجوع یا کارمند سازمان خود مواجه می شوند که در زمره همشهریانش نیست، گویی با یک غیر ایرانی و بیگانه طرف هستند. ماحصل فامیل گرایی چیزی جز تضییع حقوق مردم و جلوگیری از شایسته سالاری نیست.
۴- مدیران آکادمیک و غیر اجرایی
این قبیل مدیران از مدیریت فقط دانش آن را به ارث برده اند. مدیران دانشگاهی اما کم توان و غیر اجرایی! به همه چیز از منظر مسأله و موضوع پژوهشی نگاه می کنند. سازمان را با کلاس درس اشتباه گرفته اند.
نمی دانند که منابع، زمان و انرژی در حدی نیست که به پای افکار و آرمان های انتزاعی آنها تلف شود. این مدیران نمی دانند در کنار ارزشمندی نگاه پژوهشی به مسایل، سرعت عمل هم مهم است. این مدیران به اسم کار علمی، خواسته یا ناخواسته فرصت های طلایی توسعه را می سوزانند.
۵- مدیران ترسو و مطیع
مدیرانی که می بینند و میدانند نتیجه تصمیم مقام مافوق آن ها چقدر زیان بار است اما به دلیل شخصیت ضعیف و منفعل خود هرگز لب به نقد و نظر نمی گشایند.
خطر این قبیل مدیران بزدل به حدی است که امیرمؤمنان علی (ع) پرهیز از انتصاب اینها را در نامه ۵۳ نهج البلاغه به مالک اشتر متذکر شده اند. دلیل اطاعت پذیری و بله قربان گویی این مدیران یا از سر به خطر نیفتادن منافع آنهاست یا به دلیل اینکه تصور می کنند شایستگی یعنی اطاعت پذیری محض از مافوق و بی نیازی به نظرات کارشناسان!!
4 اشتباه در ارزیابی میزان آگاهی از برند
همه می دانیم یک بازاریاب حرفه ای دو هدف اصلی را دنبال می کند اول جذب مشتریان جدید و دوم هدایت صحیح یک مشتری جذب شده برای ادامه فعالیت خرید .پس باید به خوبی و درستی برند خود را به مشتریان معرفی کند. اما چرا یک مدیر یا یک بازاریاب به وجود ارزشمند یک برند اعتقادی ندارد؟ پس باید مدام برند در حال ارزیابی باشد تا مفهوم میزان رشد یا عدم رشد بدست آید.
1- ممکن است توافق جمعی در سازمان بر سر مفهوم واقعی برند وجود نداشته باشد. لذا اقدامات لازم در این راستا باید انجام گیرد.
2- تلاش به اندازه کافی برای افزایش کیفیت محتوی صورت نمی گیرد.
3- نیرو های عملیاتی فروش در سطح مدیریت یا کارشناسان و بازاریابان اقدامات خود را به صورت شخصی تحلیل می کنند.
4- انتظارات همه غیر واقعی بوده و انتظار دست یابی به نتایج فوری دارند.
بازاریابی یک فرایند است که بسیاری برای موفقیت در آن دخیل هستند اما آنچه معیار شناخت بیرونی برای مشتریان است برند شما است نه اقدامات عملیاتی شما. برای بالا بردن ارزش برند چاره ای جز این ندارید که درست و هماهنگ عمل نمائید.
abdiha.blogsky.com