مدیر موفق کسی است که:
1-مسئولیت پذیری در برابر کار ها ، فعالیتها و شکستها
2-تمایل براى بهبود انجام کارها و به کار گیری ابتکار عمل
3-قلمداد کردن کارها به عنوان سرگرمی لذت بخش نه به عنوان بارى بر دوش
4-برخورداری از توانایى کافى در زمان بندى مناسب براى انجام فعالیتها
5-توانایى انجام کارها در فشرده ترین زمان ممکن
6-درک و پذیرش منطقی شرایط و پشتکار فراوان برای انجام فعالیتها
7-اعتماد وافر نسبت به سایر افراد و مردم
8-انجام فعالیت به منظور دستیابى و تحقق موفقیت
9-فراگرفتن ابزارها و روشهاى تقویت حافظه
10-برخورداری از نیروی جسمانی و سلامت بدنی
11-داشتن دیدگاههای روشن و آشکار واندیشه ی نافذ و بینشی فراگیر
12-داشتن آرزوهایی هدفمند و قابل دستیابی و به عبارتی نزدیک به حقایق
13-انعطاف پذیری در عین استواری و پایداری در رسیدن به اهداف
14-میانه روی وپرهیزاز افراط و تفریط
15-برخورداری از شخصیت پایدار و غیر متزلزل
16-بردباری و صبر در حل مشکلات
17-خویشتن داری در جایگاهها و موقعیتهای سخت و برانگیزاننده
18-آرامش در برابر بحران
19-واقع بینی در برخورد با مسائل
20-رعایت اصول و موازینی ( ارزش ) چون نظم ، ترتیب و احترام به زمان بندیها
احترام به مقررات و آئیین نامه های سازمانی
21-یکسان نگری به حال و آینده (چرا که نبایستی این دو را فدای یکدیگر کرد)
22-قاطع بودن در تصمیم گیری و درگیر شک و تردید نگشتن
23-پایبندی به تصمیماتی که با اندیشه و مشاوره اتخاذ گردیده اند
24-روحیه هم کارى وهم بستگی در سیستم مدیریتى
25-داشتن روحیه انتقاد پذیر
گوش
26-سیستم مدیریتی هدف گراو واقع گرا.
27-گوش فرا دادن به صحبت ها و نظرات دیگران و احترام به آنها
در حال حاضر شرایط فعلی اقتصاد جهانی به گونه ای است که اغلب کشورها به دنبال دستیابی به جایگاهی رقابتی در سطح بین المللی هستند. به طور سنتی رقابت یک عنصر ایستا و موفقیت و یا شکست در آن به عنوان تولید وابسته است. لیکن در دنیای امروزی و مدرن، رقابت یک عامل پویا است و تکنولوژی های نوین محصولات جدید، مرزبندی های جدید بازار، فرآیندهای تولیدی جدید و مفاهیم جدید مدیریتی منجر به شکل گیری، تغییر و یا حتی از بین بردن مزیت رقابت صنعتی ملی می شود. تجربیات کشورهایی همچون چین و ژاپن نشان می دهد تنها دلیل موفق شدن این کشورها، توانایی آن ها در پیشی گرفتن از مفهوم مزیت نسبی ایستا است. کشورهای فوق از طریق نوآوری های علمی و تکنولوژیکی، بزرگ کردن مقیاس تولید و توسعه تجارت خارجی توانستند بر محدودیت های موجود در منابع خود غلبه نمایند. این کشورها به این درک نائل گردیدند که مزیت نسبی می تواند از طریق افزایش مهارتها، سرمایه و نیروی کار ایجاد شود و با اصلاح ساختار می توان محیطی را ایجاد کرد که به سوی توسعه اقتصادی پیش رود. امروزه استراتژی رقابتی و شاخه های محوری آن در مورد تحلیل صنعت، تحلیل رقبا و تعیین موقعیت استراتژیک به عنوان بخشی پذیرفته شده از فعالیت مدیریتی محسوب می شوند. استراتژی رقابتی ارائه دهنده چارچوبی غنی برای شناسایی عوامل زیربنایی رقابت در صنایع بوده است.
___________________
مهم نیست در یک هفته یا ماه چند کار باید انجام دهید، تنها سه کار موجب ۹۰% ارزشی که به کسب و کارتان می دهید است. این مسئله با «قانون سه» شناخته می شود.
لیست کارهایتان را بنویسید
لیستی از تمام کارها و مسئولیت هایتان، از اول ماه تا آخر ماه و تمام طول سال بنویسید. سپس به این سه سوال جادویی پاسخ دهید.
۱-اگر می توانستم در تمام طول روز فقط یکی از این کارها را انجام دهم، کدام یک بیشترین ارزش را به کسب و کارم می بخشد؟
مهم ترین کارتان در فانون سه که بیشترین تاثیر را بر کسب و کارتان دارد، با نوشتن لیست کارها جلوی چشمتان ظاهر می شود. این مورد معمولا هم برای شما و هم اطرافیانتان واضح است. دور این مورد یک دایره بکشید.
۲-اگر می توانستم در تمام طول روز فقط دو تا از این کارها را انجام دهم، دومین کاری که بیشترین ارزش را به کسب و کارم می بخشد، کدام مورد است؟
معمولا این مورد نیز مشخص است. اگر چه ممکن است به فکر بیشتری نیاز داشته باشد اما معمولا واضح است.
۳- اگر می توانستم در تمام طول روز فقط سه تا از این کارها را انجام دهم، سومین کاری که بیشترین ارزش را به کسب و کارم می بخشد، کدام مورد است؟
زمانی که یک لیست می نویسید و جواب هایتان را تحلیل می کنید، به وضوح می بینید که تنها سه مورد تمامی ارزشی که به کسب و کارتان می بخشید را تعیین می کند. شروع به کار و به انجام رساندن این کارها از هر کار دیگری که فکرش را بکنید مهم تر است.
زمانتان را هدر ندهید
نکته مهم: اگر پاسخ این سوال ها را نمی دانید، دچار مسئله ای جدی هستید. این مسئله، خطر جدی هدر دادن زمان و زندگی کاریتان است. اگر جواب سوالات قانون سه را نمی دانید، همیشه در سطح کم ارزش و یا بدون ارزشی کار خواهید کرد.
زمانی که درک کنید این سه کار ۹۰% ارزش کاری تان را تشکیل می دهد، مثل این می ماند که هر کار دیگری کم کم محو شود. کارهای دیگر را می توان تفویض کرد، بعدا انجام داد یا اصلا انجام نداد. زمانی که بدانید دقیقا روی چه چیزی کار می کنید و چه ارزشی ایجاد می کنید، مدیریت زمان بسیار ساده تر خواهد شد
شروع کنید!
اگر به هر دلیلی مسئله برایتان واضح نیست، بروید از رئیستان بپرسید. از رئیستان بپرسید مهم ترین کارهایی که بیشترین ارزش را به کسب و کار شما می بخشد چه چیزهایی هستند؟ از همکارانتان بپرسید. از همسرتان بپرسید. اما هر کاری می کنید، باید جواب سوال های قانون سه را بدانید.
قبل از این که به سر کار بروید، مقداری زمان بگذارید و آرام تر فکر کنید. یک لیست بنویسید، مهم ترین کارها را انتخاب کنید و این کارها را بدون در نظر گرفتن کارهای دیگر شروع کنید. مدیریت زمان زمانی شروع می شود که قادر باشید لیست کارهایتان را بنویسید و مهم ترین آن ها را شناسایی کنید.