در زبانها و فرهنگها، اصطلاحات گوناگونی به منظور بیان مفهوم تبلیغ استعمال میگردد مثلاً در لغت عرب «تبلیغ»، دعوت، اعلام و دعایه و امثال آنها، در فرهنگغربی معمولاً واژه پروپاگاند و یا ایندوکتری نیشن مورد استفاده قرار میگیرد پروپاگاند از ریشه لغت لاتینی پروپاگاره مشتق شده است کلمه پروپاگاره به معنای نشا کردن برای تولید مجدد گیاه و به تبع تولید کردن و تولید مثل است و معنی وسیعتر و کلیتر آن پخش کردن و افزودن است. بنابراین از نظر ریشه لغت پروپاگاند تولید اجباری است و به معنی تولید خودبخودی نیست.
سادهترین تعریف از تبلیغ از دکتر دانیل استاریچ ارایه شده است وی که معتقد است .آگهی نمایشی است که به وسیله یک شخص یا یک مؤسسه معین انتشار مییابد و هدف آن نفوذ در عقاید و اعمال مردم است.
در تعریف دیگر، " تبلیغ بعنوان روش یا روشهای بهم پیوسته (در قالب یک مجموعه) برای بسیج و جهت دادن نیروهای اجتماعی و فردی از طریق نفوذ در شخصیت، افکار و عقاید و احساسات آنها جهت رسیدن به یک هدف مشخص که این هدف ممکن است سیاسی، نظامی، فرهنگی و... مشروع و نامشروع باشد. " برخی از تحلیل گران تبلیغ را نوعی کار آموزشی میدانند و این نوع را بهترین روش تبلیغ بر شمردهاند اگر چه ماهیت تبلیغ با آموزش تفاوت روشن دارد. ولی بسیاری بر این عقیدهاند که تبلیغات و آموزش در تعامل با همدیگر معنا دارند که تعریف ذیل معطوف به این موضوع است: " تبلیغ در بهترین و اصولیترین شکل آن یک فعالیت آموزشی است که به منظور نشر دانش و آگاهیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نشر ارزشها و سجایای اخلاقی صورت میگیرد. در تبلیغات گذشته از انتقال پیام از پیام دهنده به پیام گیرنده که در حقیقت یک حرکت آموزشی وجود دارد، مسأله تعمیق پیام درجامعه پیام گیرندگان و در نتیجه بسیج افکار عمومی نیز مطرح است که تحت عنوان " تنفیذ " مورد دقت قرار خواهد گرفت.
تبلیغات رامیتوان در خلاصهترین شکل، این گونه تعریف کرد
فرآیند روشمند ارایهاطلاعات مناسب در مورد کالاها و خدمات به مشتریان و ترغیب و متقاعد کردنمؤثر مصرف کنندگان به خرید کالاها و خدمات. واژهها و عبارات «روشمند،اطلاعات مناسب و «ترغیب و متقاعد کردن مؤثر»، همگی ناظر بر انجام برنامهریزی در فرآیند تبلیغات است برنامه ریزی در تبلیغات نیز مستلزم شناختعینی رفتار مشتریان، به ویژه رفتار مصرف کنندگان و سایر اجزأ مرتبط و مهم دربازار (کالا و خدمات، رقبا و محیط بازار) یا به عبارتی تحقیقات بازاریابی وهمچنین انجام انواع آزمونها و ارزیابی هایی است که بخش عمده «تحقیقاتتبلیغات» را تشکیل میهد
هدف اساسی تبلیغات در درجه اول، ایجاد تصویری مطلوب از نشانه کالا و خدمت در اذهان مخاطب هدف است.
مرحوم " علی اسدی " در کتاب " افکار عمومی و تبلیغات " ضمن اشاره به تعاریف مربوط به تبلیغات در نظریات خوش بینانه و بدبینانه در بخش نتیجهگیری، ویژگیهای تبلیغات نوین را شامل عینیت، عدم دلبستگی، پنهان کاری و ظرافتهای علمی عنوان میکند
لئونارد دوب، مشاور موسسه تحلیل تبلیغات چنین توصیفی درباره تبلیغات ارائه می دهد:اقدامات منطقی که فرد یا افرادی ذی نفع از راه تلقین برای نظارت بر حالات روانی گروه هایی از افراد و در نتیجه نظارت بر اعمال آنها به عمل می آورند در هر حال هر نوع ارتباط به منظور نشان داده ها،ایده ها و یا انگاره ها در اذهان بشری برای تاثیر گذاردن بر افکار،عواطف و یا کنش های فردی و یا گروهی را تبلیغ می گویند.
✅ فروشندگانِ ماهر چه مى کنند؟
رمز فروشنده ماهر این است که کار را پیچیده نمیکند.فرآیند خرید را برای مشتری آسان و راحت میکند. با مشتری رفتاری ساده و روراست و بی شیله و پیله دارد! به مشتری که شاید در ذهنش سؤالاتی دارد و سردرگم شده، راه حل هایی ارائه میدهد و گره های ذهنی او را از هم باز میکند. با مشتری روابطی بلندمدت بر اساس حس صمیمیت و اعتماد و درک متقابل برقرار میکند. به مشتری این احساس را القاء و او را متقاعد میکند که دارد محصول سالم را صادقانه و با حفظ منافع مشتری به او می فروشد. در گفتگو با مشتری، بجای نشستن بر جایگاه یک فروشنده، نقش یک مشاور و راهنما را به عهده می گیرد و دلسوزانه اما حرفه ای، به خریدار در تصمیم گیری و خرید محصول مطابق با نیازهایش کمک میکند.
20 نکته برای خدمتدهی به مشتریان در خردهفروشیها
1. حتما هنگام صحبت با مشتریان حضوری و یا حتی تلفنی، لبخند به لب داشته باشید. بله، آنها میتوانند لبخند شما را از پشت تلفن هم حس کنند.
2. هنگام خدمتدهی به مشتریان، برای خطاب آنها از کلمات مناسب استفاده کنید. هرگز از کلماتی نظیر "رفیق" و "داداش" در هنگام صحبت با افراد مسن و یا از کلمه "حاج خانم" در صحبت با خانمها استفاده نکنید. این کلمات را بگذارید برای مشتریان قدیمی که مطمئن هستد از این کلمات ناراحت نمیشوند.
3. برای کمک به مشتریان مشتاق باشید و از آنها بخواهید شما را راهنمایی کنند تا با کمک هم مناسبترین کالا را برای خرید انتخاب کنند.
4. در دسترس مشتری باشید، اما مزاحم نباشید. خیلی وقتها مشتریان تمایل دارند در خلوت خود در مورد کالا و پیشنهاد شما فکر کنند. با مبالغهگویی و توضیحات اضافه، نقش یک مزاحم را خواهید داشت که این گفتگو هیچ وقت به خرید منجر نخواهد شد.
5. هنگام حضور مشتری هرگز این کارها را نکنید: بازی کردن با موبایل، ترک فروشگاه، صحبت کردن با دوستان خود که برای ملاقات شما آمدهاند. تمیز کردن قفسهها و...
6. مشتری که در مقابل شما ایستاده را به مشتری که پشت تلفن قرار دارد مقدم بشمارید.
7. یک کتاب را هیچ وقت از روی جلد آن قضاوت نکنید، خیلی از مشتریها کاملا با آن چه که شما از ظاهر و یا سن آنها قضاوت میکنید، متفاوتند.
8. نوشیدنیها و غذای خود را در آبدارخانه نگه دارید. در حضور مشتری از خوردن غذا خودداری کنید، حتی اگر زمان نهار باشد.
9. مشتریها اصلا دوست ندارند درباره زمان استراحت شما بدانند. اگر موقع استراحت شماست و مشتری هنوز در فروشگاه حضور دارد، آن را به وقت دیگری موکول کنید.
10. تلفنهای شخصی خود را به زمان استراحت موکول کنید.
11. "نمیدانم" هیچ وقت پاسخ خوشایندی برای مشتری نیست. مگر این که "اما میتوانم برای شما پاسخ مناسبی پیدا کنم" را به آن اضافه کنید.
12. اگر مشتری کالایی را خواست که در ویترین موجود نیست، بدون هیچ منتی آن را از انبار برای او بیاورید. از گفتن "اگر واقعا میخواهید آن را بخرید برایتان بیاورم" جدا پرهیز کنید.
13. اگر آن کالا در انبار هم موجود نیست، از مشتری زمان بگیرید تا آن را سفارش دهید و یا فروشگاهی که کالا را دارد معرفی کنید.
14. سعی کنید برای این که منظور مشتری را بفهمید و بهتر به او خدمترسانی کنید، زبان بدن را یاد بگیرید.
15. اجازه ندهید مشتریان پر حرف وقت شما را برای خدمترسانی به مشتریانی که منتظر هستند، بگیرند.
16. همیشه برای پشتیبانی تلفنی مشتری که از شما خرید کرده است، آماده باشید.
17. هرگز از یک مشتری پیش مشتری دیگر بد نگویید. ممکن است آنها فکر کنند درباره او هم پیش دیگری بد خواهید گفت.
18. قبل از تحویل نهایی کالا به مشتری، با دقت آن را بررسی کنید تا نقصی نداشته باشد.
19. قبل از این که مشتری مغازه را ترک کند، مطمئن شوید تمام خرید او را تحویل دادهاید.
20. هنگامی که مشتری در حال ترک مغازه است، با یک لبخند او را بدرقه کنید و از او دعوت کنید تا دوباره برای خرید به مغازه شما برگردد.
«استانلی» (2005) راهنماییهایی برای توسعه اعتماد در سازمانها ارائه کرده است که عبارتند از:
1 . همیشه راست بگویید و راستگویی را در سازمان ترویج دهید
2 . خوبیها را در افراد جستوجو کرده و آنها را تأیید، تشویق و ترویج دهید
3 . هرگز مزیتها و نقاط مثبت را از افراد نگیرید بلکه آنها را تقویت کنید
4 . کارها را بهطور منصفانه بین افراد تقسیم کنید
5 . با تمامی کارکنان براساس احترام و وقار رفتار کنید
6 . با کارکنان براساس اطمینان به آنها گفتوگو کنید نه براساس شک و تردید
7 . اگر به کسی گفتید که قصد انجام کاری را دارید، حتماً آن کار را انجام دهید (خودداری از شعارگرایی)
8 . کارهایی را انجام دهید که شما را در کمک کردن به کارکنانتان موفق کنند
9 . کارکنان را در موفقیت سازمانتان سهیم کنید
10 . ارزشهای سازمان را پشتوانه طرحریزیها و نقشهها قرار دهید
11 . در دوره تغییر سازمانی، کارکنان مثبت و توانمند راحفظ کنید
12 . تمامی کارکنان را بهطور واقعی ارزیابی کنید